کد مطلب:29290 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110
4068. ملك الشعرای صبا می گوید: آن منبری كه خاص نشستِ پیمبر است اسب و سلاح و جامه و تازانه نبی موسی مَثَل، محمّد و هارون او علی است از علم، جان پاك پیمبر مدینه ای است حیدر بُود كه در ره دین، گاهِ كارزار هارونْش خواند و داد مر او را خلیفتی حیدر كه روی اوست كه مصباح ظلمت است در گرمگاه حشر بنوشند دوستانْش روز غدیر، آنچه نبی كرد با علی در بدر و خندق، آنچه علی كرد بهرِ دین از عترت و كتاب، جدایی گزیده ای
.
چون از نبی بمانْد تهی، جای حیدر است
خاص علی بُود كه نبی را برادر است
یك زاده اش شَبیر و دگر زاده، شَبّر است
حیدر، مر آن مدینه فرخنده را در است
تیغش سپرشكاف و سنانش زره در است
آن كاو به جمله خلق، دلیل است و رهبر است
حیدر كه تیغ اوست كه مفتاح خیبر است
از دوستگانه ای كه در او آب كوثر است
مشهورِ باختر شد و مذكورِ خاور است
چون آفتاب در همه عالم، مُشَهَّر است
با تو نه ثِقل اصغر و نه ثِقل اكبر است.[2].